دیکشنری
داستان آبیدیک
ور آمدن
english
1
general
::
Leaven, come off, fall off, rise
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
وخیز درآوردن
وخیم
وخیم شدن
وخیم شونده
وخیم کردن
وداد
وداع
وداع نامه
ودبی جرمی
ودیعه
ودیعه بی سود
ودیعه گذار
ودیعه گذاردن
ودیعه گذاری
ودیعه گذاشتن
ور آمدن
ور آوردن
ور انداز کردن
ور تابیدن
ور جستن
ور خاستن
ور رفتن
ور زدن
ورا افکندن
ورا افکنی
ورا پوستی
ورا رفتن
وراث
وراث بلافصل
وراث جنبی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید